در سال ۱۹۶۸، کتابخانهی مورگان در شهر نیویوک به مجموعهای از دستنوشتههای اگزوپری از آخرین نسخهی شازده کوچولو دست یافت که شامل سیهزار کلمه (دوبرابر بیشتر از نسخهی منتشرشدهی کتاب) بود. در این میان چندین تصویرسازی با آبرنگ از صحنههای کتاب نیز کشف شد. با کشف این تصاویر اگزوپری دوشادوش نویسندگانی چون تالکین ایستاد که خود دست به خلق تصویر برای آثار ادبیشان زده بودند.
در حقیقت جملهای از اگزوپری وجود دارد که به آثارش جایگاهی منحصر به فرد میبخشد: «آنچه که حیاتی است، به چشم نمیآید!»
با تجسم بخشیدن به خیالات و خلق تصویر، نویسندگان بزرگ حتی پس از مرگ، تا سالیان سال و بر نسلهای متمادی تأثیر میگذراند.
عادت اگزوپری در نوشتن، همچون بسیاری از نویسندگان عجیب و غریب بود. او به ندرت در طول روز دست به قلم میبرد، در عوض شبها یک نفس مینوشت و از اینکه ساعت دوی نیمهشب با دوستانش تماس بگیرد و بخشی از کتاب را برایشان بخواند هیچ ابایی نداشت. همیشه فنجانی چای یا قهوه در دست داشت و سیگاری میان لبانش بود، و این عادت چنان تداومی داشت که بر بسیاری از نقاشیهای او ردی از نوشیدنی و سوختگی سیگار باقی مانده است.
در پاسخ به یکی از دوستان نزدیکش، نویسندهی فرانسوی ایدهی شازده کوچولو را از چروکی دانست که بر ملحفهی سفید تختخوابش افتاده بود. او میگوید: «از طرح روی ملحفه نامش را پرسیدم و او گفت: شازدهکوچولو!»
آرشیوی از تصویرسازیهای اگزوپری برای شازده کوچولو
از دیگر تصویرسازیهای اگزوپری که در اثر ریختن قهوه و یا خاکستر سیگار توسط خود او آسیب دیدهاند.
در آوریل سال ۱۹۴۳، کمی پس از انتشار شازده کوچولو، اگزوپری ۴۳ ساله از نیروی هوایی الجزیره درخواست معافیت خدمت کرد. او تمام عمر خود را به عنوان خلبان در نیروی هوایی خدمت کرده بود و حالا هشت سال از سن قانونی خلبانیاش میگذشت. با درخواست اگزوپری موافقت شد، اما پیش از بازنشستگی موظف بود که در یک مأموریت شناسایی شرکت کند. اگزوپری متن دستنویس شازده کوچولو را به یکی از دوستانش سپرد و عازم مأموریت شد.
نویسندهی فرانسهتبار هرگز از این مأموریت بازنگشت. او در ۴۴ سالگی در سانحهی هوایی درگذشت، سنی که قرابتی عجیب با مشهورترین اثرش دارد؛ شازده کوچولو نیز پیش از ترک سیارهاش ۴۴ بار به تماشای غروب آفتاب ایستاده بود.